آرش رستمى مجنون

نفسم بند تو شد ای همه جان و تنم
در کنارت عاشقم ای یار شیرین سخنم
تو قرار و مدار و ندار این دل حساسم باش
تو سوال و جواب سکوت این دل وسواسم باش

پا به پای من دیوانه بیا
تا که از این شهر برویم
اختیار من و تو دست کسی نیست
پس بیا مجنون تر از مجنون شویم

آتش احساس تو ، سوزانده غمهای مرا
با نگاهت برده ای دل را بسمت ناکجا
عکس چشمان قشنگ و دلربایت جانا
قلق حال مرا می داند ، مهربانا

پا به پای من دیوانه بیا
تا که از این شهر برویم
اختیار من و تو دست کسی نیست
پس بیا مجنون تر از مجنون شویم