متن ترانه
دلبستم به مشرق چشمانت
شبیه نبض باران قرار من باش
دیوانه نرو تو از این خانه
در این بهشت سوخته کنار من باش
می ترسم از این همه تنهایی
در آینه می بینم شکست خود را
از این عشق جهانمان طوفانیست
ببین که چشمان تو چه کرده با ما
ای جانم بدون تو آشوبم
مرا رها کن از این جدایی
محتاجم به عطر دستان تو
به برق چشمان تو
بگو کجایی
می خوانم ترانه دریا را
چه بی هوا دل دادم به عشقی سوزان
می خندی جهان من می رقصد
به پای تو افتاده دل پریشان
زخم عشق به جان من شیرین است
حضور تو تسکین است
اگر بمانی
درکم کن ای دلبر عاشقکش
سراب تو ما را کشت
اگر بدانی
ای جانم بدون تو آشوبم
مرا رها کن از این جدایی
محتاجم به عطر دستان تو
به برق چشمان تو
بگو کجایی
مشاهده بیشتر