متن ترانه
غمت بعد تو گشته همخانه ی من
چه میدانی از قلب دیوانه ی من
به تلخی شنیدمز مردم کنایه
نمیدانی این عشق چه ها کرده با من
تو عاشق نبودیو حسی نداری
مرا دست این بی کسی میسپاری
قرارم تو بودی که رفتیو حالا
شده هر شبم حسرت و بی قراری
........................................................
پریزاده ی قلب من بودی یک روز
چه شد قصر خود را به آتش کشیدی
چو پروانه دورتو میگشتم اما
نماندیو خاکسترم را ندیدی
پریزاده ی قلب من بودی یک روز
چه شد قصر خود را به آتش کشیدی
چو پروانه دورتو میگشتم اما
نماندیو خاکسترم را ندیدی
.......................................................
بدون تو من عاشقی گوشه گیرم
میان خیال و غمه تو اسیرم
جوانی خود را به پایه تو دادم
چه میدانی از غصه ی قلب پیرم
پر از غم شد هر چه پس از تو سرودم
کنار تو مانده همه تار و پودم
شدم همچو مجنون ز عالم بریدم
پس از تو دگر من خودم هم نبودم
........................................................
پریزاده ی قلب من بودی یک روز
چه شد قصر خود را به آتش کشیدی
چو پروانه دورتو میگشتم اما
نماندیو خاکسترم را ندیدی
پریزاده ی قلب من بودی یک روز
چه شد قصر خود را به آتش کشیدی
چو پروانه دورتو میگشتم اما
نماندیو خاکسترم را ندیدی
مشاهده بیشتر