متن ترانه
دلی که واسه تو پناهی بود و میشکنی یکشبه با یک اشاره
واسه بدرقه پشت سرت چشمام هر شب و هر شب میباره
خودمو بغل میگیرم عطرتو حس می کنم این دیگه عادتمه هرشب
وقتی نیستی فقط به بودنت فکر می کنم حقم نیست اینجوری پرپر شم
تو بگو چیکار کنم فکر و خیال تو دیگه هیچ وقت نیاد سراغم
چه بی رحمن این خاطراتت میخوان چشماتو باز یادم بیارن
من از دریای فاصلم با تو نمیترسم چون به خورشید اعتقاد دارم
بعد تو میگردم دنبالت بین همه ی آدما ، تو رو نیازت دارم
شاه بانو سلطنت داری تو قلبم بیا نزول اجلال کن
بیا واسه ی امشب به تمام حس و حالای دروغت به دلم اقرار کن
اگه نامه های عاشقانه میفرستی نامه هات آدرسو اشتباه میان
بی مرام دلم برات تنگ شده خودت بیا ، بیا بذار گریه هام بند بیان
گفتم تو صاحب قلب منی منم پسش نمی گیرم
تو از فاصلهای حرف میزنی که من اونو نمی بینم
شاه بانو سلطنت داری تو قلبم بیا نزول اجلال کن
بیا واسه ی امشب به تمام حس و حالای دروغت به دلم اقرار کن
مشاهده بیشتر