محمد قربان پور وقتی تو نیستی

وقتی تو نیستی حالم بده احوالم بده نیستش تو حسی
یادت نره عاشق شدم دیوونه نیستم دیونه نیستی
دوست دارم عاشقتم وقتی میفهمی که دیگه نیستم
دورت بگردم تو چرا بدی باهم آخه عزیزم

این بچه بازیای تو منو تنها تر کرد
ولگرد این خیابونام کسی نگفت برگرد
قدم زدم تو کوچه ها تک و تنها بی تو
دل تنگ اون چشماتم بیا و کاری کن

این آخرین خواهشه یه بار دیگه فرصت بده برگرد
تقصیر من ننداز همش کی بود که این رابطه رو سرد کرد
واسه یه بارم که شده کوتاه بیا بخاطر من
بزار بسازم زندگی رو هی نگو سیر شدی از من