متن ترانه
چشم آبی به دلم میتابی همچو حاله های نور آسمانی
مهتابی رویایی خوابی حرمت پاکی کل عاشقایی
همراهم همه چیزم با هم تو بساز خانه تاریک دلم را
سر عشقت جانم من که مجنون آنم
تو که دامی رسم دیوانه شدن را
بی قرار تو شدن شیرین است سهم توست هرچه که در این سینه ست
عشق تو در دل من دیرینه ست دیرینه ست
چشم تو قلب مرا لرزانده مهر تو در دل من
جا مانده دست مرا کل دنیا خوانده دنیا خوانده
آب و هوایی علت زندگانی حست عمیق است در دل من
نهانی اسمت شیرین است ورد این زبانی زبانی
شعرم ترانهام نیمه کل جانم کاشکی بسازی با
دل کودکانه ام رویایقلبم ای همه جهانم جهانم
مشاهده بیشتر