متن ترانه
بازم دردِ دوری، سکوت و صبوری
چه خستهم!
تو این جادهی سرد، با این پاییزِ زرد
شکستم!
به جایی رسیدی، که از من بریدی
تو چشمات شکستم، ندیدی ندیدی
به اون لحظه که دل، ازم برده بودی،
قسم خورده بودم، قسم خورده بودی!
حالا دنبال ردّپات نازنینم
یه دیوونهی گیجِ بیسرزمینم
یه دیوونه که چشمِ تو پَرپَرش کرد
فقط غربت و خستگی، باورش کرد
چی میشه که این جاده از نو شرو شه
فقط واسه برگشتن تو شرو شه
اگه سر میذاشتم، روی شونهی تو
دلم تا همیشه، میشد خونهی تو
به جایی رسیدیم، که از هم بریدیم
دیگه ردّپایی، از این عشق ندیدیم
به اون لحظه که دل ازت برده بودم
قسم خورده بودی، قسم خورده بودم
مشاهده بیشتر