ایستگاه سه

آره یه چند ساله میگذره
که ولم کرد رفت با اون پسره که تیز تره
با اینکه میدونستم بد میشه تهش گفتم اگه بری واسه جفتمون بهتره
بهش حس عجیبی داشتم
انگار توو رود باشی یدفعه بگی تشنمه
یدفعه بگی تشنمه
انگار توو رود باشی یدفعه بگی‌تشنمه
یکم پیشم پیاماشو اینجا خوندم
میگفت که خیلی خستمه
گفتم اگه دوست داری بهت زنگ میزنم
گفت در‌حد همین پیام بهتره
میدونی هیچ تغییر نکردی
هنوز همون غد و یه دنده ای عین قبلنت
یه چند دقیقه ای حرفی نزد
یدفعه پیام داد که کتکم زده
***
یبارم گوش ندادی به حرف من
آخرش میگفتی من مقصرم
گفتم هیچی نیست تهش
میگفتم هیچی نیست تهش
سر زده سر میزنی تو به قلب من
یه چند روزی مهمونی
بعدم که مثل قبل میری
هیچی نیست تهش
میدونم هیچی نیست تهش
من رد دادم
چون هرکی اومد با من
رفت آخر آدما شدن پست واقعا
هرکی رسید یه تیکه قلبمو کند و رفت
و هرکی رسید گفت که طرف افسردست
واسه منی که توو وجودش نمونده حسی
فرق ندارن دیگه برگ زرد و سبز
***
همیشه اسمتو زمزمه کردم
حتی وقتی که باز شدی مهمون قلبم
با اینکه تابلو بود فرداش میری
قشنگترین نقاشیمو بهت هدیه کردم
وقتی گفتی دوستم داری
میدیدم توو فکر اونی
شدی برام یه آدم اضافی که از هر رابطه فقط به فکر سودی
پیش خودم گفتم خوش باش
حتی نیاوردم یبار به روت
این اواخرم دعواهامون کمتر شد
خب اما چه سود
هی کمرنگتر شد
هی کم زنگ زد صبح
تا بلاخره توو جنگ با دلم
غرورم باهام هم سنگر شد
***
یبارم گوش ندادی به حرف من
آخرش میگفتی من مقصرم
گفتم هیچی نیست تهش
میگفتم هیچی نیست تهش
سر زده سر میزنی تو به قلب من
یه چند روزی مهمونی
بعدم که مثل قبل میری
هیچی نیست تهش
میدونم هیچی نیست تهش
من رد دادم
چون هرکی اومد با من
رفت آخر آدما شدن پست واقعا
هرکی رسید یه تیکه قلبمو کند و رفت
و هرکی رسید گفت که طرف افسردست
واسه منی که توو وجودش نمونده حسی
فرق ندارن دیگه برگ زرد و سبز