سعید آذر درباره الی

میام دنبالت بریم یه چایی بزنیم
کیک بپزی واسم، بگم ای وایی چه زنی
اخم کنی بگی لاتی مگه سعید؟
بگم ببخشید؛ چه خانومی چه عسلی

میخنده بش میگم امام منی
میگه تو مثل فیلم ایرانی قدیمی
حرف میزنی بام، پسر بدی
میگم خب اگه دوست نداری ادامه ندیم

چشمات انرژی بی اندازه میده
خورشید هر چی نوشته از رو تو دیده
ستاره ی منی دلم داره میگه
حتی باشی رو یه سیاره دیگه

بعد از یه عمری تنهایی
حس کردم تو با همه فرق داری
نمیدونم توو خواب یا بیداری
خودم دیدم رو شونه هات
دو تا بال داری

میبرمت لای دوستای صمیمی م
پای زندگی مثل کارتونا بشینیم
هیچکی مثل خودمون هیچ جایی ندیدیم
عیبی نداره ما تنهایی یه تیم ایم

من کاشف توأم تو الکل منی
خیلی راضیم، در کل هم همین
بسه واسه یه عمر که حال کنم با این
مست تو بشم اصلا توو دست تو اسیر

هر موقع بخوای حق داری بری
بدون میخوامت همیشه دلی
تو هیچی نمیدونی درباره م ولی
من شبیه "الی" ام توی "درباره الی"

پیش من میشینی
حالمو میدونی
از روی پیشونیم
فالمو میخونی

مثل یه طوفانی
وقتی که میبینیم
غرق چشماتم تا
دستمو میگیری

بعد از یه عمری تنهایی
حس کردم تو با همه فرق داری
نمیدونم توو خواب یا بیداری
خودم دیدم رو شونه هات
دو تا بال داری