متن ترانه
اون نگات که دریای آتیشه
خودشو توی دل من جا کرد
مثه آتیش توی گندم زار
عشق راهِ خودشو پیدا کرد
گفتی برگرد که دست تقدیر
دردو حک کرده رو پیشونیِ عشق
اشک میریختمو میگفتم
این دلِ شکسته ارزونیِ عشق
به شبای دلتنگیم گریه ها بدهکارم
چی بگم ازاین حالی که دارم
لحظه ها رو برگردون به شبی که تونستم
بُغضَ مو رو شونه ی تو ببارم
اومدی پرکنی تنهایی مو ولی با غربتم شریک شدی
دور بودمو نفهمیدم کِی تو بهم این همه نزدیک شدی
اسمتو بی هوا صدا کردم نمیدونم که بارِ چندُم بود
تو همون آرزوی همیشه می که تو اعماق وجودم گم بود
مشاهده بیشتر