متن ترانه
میزنم بر استخوانم تبری
که نیامد ز تو حتی خبری
میزنم بر استخوانم تیشه ای
مُرد فرهاد ، مُرد عاشق پیشه ای
خود زنی کردم ولی باز میزنم
استخوانم استخوانم ، بدنم
خودزنی ، یعنی همین عاشق شدن
میزنم من ، میزنم ... عاشق شدم
"بر تبر آثار خونم را ببین
طرح قلبی من کشیدم
تو جنونم را ببین
این تبر با ما سر سازش نداشت
گو چه میشد عاشقی ، خواهش نداشت"
خواهشا با ما مدارا کن کمی
عاشقی نه ، باش تنها مرهمی
میزنی بر استخوانم تبری
آه و افسوس ازین بی خبری
مشاهده بیشتر