وحید کللی ساحل دریا

چرا میری من که بهت بد نکردم
نرو ول نکن دستمو دست سردم
یکم گوش بده حرفمو که شکستم
داری میریو میشکنه بغض تلخم.

چرا وقتی خواستی بری عاشقم کردی
نبودت عذابه برام آخ چه دردی
بدون من تو داری الان کجا میگردی
که هرجارو گشتم نبود ازت هیچ ردی.

تو که رفتی من بعد تو گریه کردم
پره غصه شد خونمون بی تو هردم
داره میگذره بی تو روزای سردم
دیگه داشتنت عقده شد توی قلبم.
منو خاطراتم برات خاطره شد
گذشتی ازم ساده این باورت شد
همش انتظار دیگه صبرم سر اومد
چه خوشحال میشم که بیان بگن اومد.

با فکر تو قدم میزنم لب ساحل دریا
همین راهو ادامش میدم تا طلوع فردا
میخوام کل همین امروزو با فکر تو باشم
میخوام از تموم غصها یکروزه جداشم

چه راحت تو منو پس زدیو رفتی ازینجا
تنها یادگاریت عکسته که مونده رو دیوار
قرار بود منو تو بمونیم تا اخر دنیا
اما حیف که نشد تنها موندم با یه رویا

تو که رفتی من بعد تو گریه کردم
پر غصه شد خونمون بی تو هردم
داره میگذره بی تو روزای سردم
دیگه داشتنت عقده شد توی قلبم

منو خاطراتم برات خاطره شد
گذشتی ازم ساده این باورت شد
همش انتظار دیگه صبرم سرومد
چه خوشحال میشم که بیان بگن اومد.