کیوان جاری همه ی ما

همه ی ما

همه ی ما شدیم داغون؛کاش می شد....
همین الان ازاین دنیای بی روح بریم بیرون...

سخته که بخوای نشه......ارزوها توی دلت مـونده شه
سخته که اوغده بشه.....حرف تو گلوت بُـغـض بشه

همه ی دلها سیاه وجودمون خُـمارباز...
یه عده هم بی غیرتو قمـارباز....

هرجا میری کمین کرده تیرانداٰز....
دوباره غمگین ترمیشه دلـم باز....

دیگه شدیم پیرهمه ی جوون
تونمیدونی.... بدون....

دنیات شده برام زندون
خدابسه توهم یکم اینجا بمون......

همه ی ما شدیم داغون...کاش می شد.....
همین الان؛ازاین دنیای بی روح... بریم بیرون..

همه ی ماشدیم داغون کاش می شد...
همین الان؛ ازاین دنیای بی روح... بریم بیرون...
کاش میشد میومد اون...

شکایتمومیارم پیش خودِت
اینبار من شاکی و توقاضیِ خودت

دلها ازهم سردشده
زنده موندن دردسرشده

خداچرا حالو روزمـون این شه...!!
می خونیم هرشَب دعا جَـوابموم پَ چی شـِ...!؟

اینقده فشاراومده که ازدرون تاول شیم....!
پره ازگله ازت هنوز میخوای ب اخرت باورشیم...!!

اینجا محبت شدطله...!؟
خوب باشی هم میگن خله..!

غم تودله.خون توچشا.خـارهم ازت داره گِله
شهرمون نصفش وله خارهم واسه خودش گُله

داداشت هم داهاشته تا وقتی هست مجرد
بعدازاون هم نه فامیله نه داره هم به توربط

امیدمون سرابه.به اینده شدیم سرد
یه روزی زوج بودیم الان مثل خودت فـرد

دلها ازکینه پر...اتیش نفرت گرفت گر...
ببخش اگه زدم غر...ببخش اگه نداریمونودزدبرد...
ادمهات هم شدن گرگ انسانیت راحت مرد

اگه الان اینیم ببخش
اگه که وانمیشه بخت

جوونیمون گذشته هم خیلی وقت
اگه که بیمارافتادیم رواین تخت

هرکی اومد کندوازم سریع رفت
توهم ببخش بهانداشتیوبهات گذشت وقت