اجرای زنده هالیاژ امپراطور

بهم نگو که وایستم چون اصلا نمیتونم
مثل تو بشینم و به دور دست نگاه کنم
در حالیکه آرزوهام دارن پر می کشن
من از جنس اُمیدم ،من از جنس آرزوام
با آتیش ارادم جهنم رو می سوزونم
بزار راز این دنیا رو واست بلند بخونم
هر چیز خوبی هست سریع تر برش دار
اون تخت پادشاهی و تاج و طلا ها
که نگی
بد کردم ،بد کردم،بد کردم
به زندگیم گند زدم
حالا که من باید برگردم
ولی دیگه نمیتونم
پس این یه بار رو یه طوری زندگی میکنم
چون
دنیا از هر نگاه
زیبا هستش و جذاب
مثل نسیم و باد تو کوهستان یا
جنگل و بارون یا دریا یا
دستی توی دستم
معنی عشق رو بفهمم
یا عکس خانوامونو تو
قاب چشماش ببندم
اون وقته میتونم بگم
خوشحال می‌میرم
می‌خوام هر لذت تلخی هست رو بچشم
می پرسی چرا ؟یه بار بیشتر زنده نیستم
می‌خوام در راه تاریکی به روشنی برسم
وای
طعمش زیر زبونمه قدرت رو میچشم
بر فراز آسمان ها حکومت می کنم
که نگم
بد کردم بد کردم بد کردم
به زندگیم گند زدم
حالا که من باید برگردم
ولی دیگه نمیتونم
پس این یه بار رو یه طوری
زندگی می کنم
چون
دنیا از هر نگاه
زیبا هستش و جذاب
مثل نسیم و باد تو کوهستان یا
جنگل و بارون یا دریا یا
دستی توی دستم
معنی عشق رو بفهمم
یا عکس خانوامونو تو
قاب چشماش ببندم
اون وقته میتونم بگم
خوشحال می‌میرم