متن ترانه
تو قاصد یارم هستی، بنشین برایت چای حاضر کرده ام
خیالش را فرستاده، از بس آخ و وای گفته ام
آخ که شب ها نخوابیده ام و برایت لالایی خوانده ام
وقتی تو خواب بودی چشمانم ستاره ها را می شماریدند
هر کس به تو ستاره گفت، من به تو ماه گفته ام
گاه عروسی ات را به یاد آورده و دیوانه وار نای نای می کنم
بعد دوباره در غم فرو می روم و گریه کُنان های های می کنم
تمام عمر خود را منِ تیره بخت، آخ و وای گفته ام
بعد تو حیات، اگر برایم شیرین بود من تلخ گفته ام
از هر زیبایی یک گل چیده و به تو هدیه گفته ام
غروب خورشید وارِ تو را غروب ماه گفته ام
گاه عروسی ات را به یاد آورده و دیوانه وار نای نای می کنم
بعد دوباره در غم فرو می روم و گریه کُنان های های می کنم
تمام عمر خود را منِ تیره بخت، آخ و وای گفته ام
مشاهده بیشتر