امیر عبدی تقدیر

یه کوچه خلوت تو شب بارونی
چشمایه من خیسن نیستی نمیدونی
روزایه بعد از تو پر از غمه دنیاست
یکی تو رو میخواست هنوزم اون تنهاست
............

تقدیر و آینده یکجا تومشتم بود
تو بودی انگاری که کوه پشتم بود
من که به خاطرت غرورو سوزوندم
درد دل سادم تورو نداشتن بود
میخواستم عشقم تو عاشقم باشی
تا آخر جاده همراه من باشی
اما دلت انگار که بایکی دیگست
قرار بود یه روز همزاد من باشی
............
تقصیرکی بوده بگو که من یا تو
بهم بگو عشقم تموم حرفاتو
بهم بگودرددل تو چی بوده
تا حل کنیم باهم تموم درداتو
تو قلب من راحت تو خونتو ساختی
اما نمیدونی دیوونتو باختی
من که در خونم همیشه روت بازه
یه حسی بم میگه تو برمیگردی