حسن مزینانی نوازش

آروم نمیگیره دلم تا وقتی که دورم ازت
تسکین دردای منه آغوش گرم تو فقط
یا برمیگردی یا منو میدی به دستای جنون
دیوونگی باشه یا عشق میخوام تو رو تا پای جون
رد نوازش های تو مونده هنوزم رو تنم
مثل یه دیوونه همش با عکس تو حرف میزنم
سنگین شده رو دوش من این کوله بار خاطره
باید بمیرم تا تو رو شاید بشه یادم بره
حس میکنم تنهایی رو تووی تموم لحظه هام
تصویر تو کمرنگ نشد توو قاب غمگین چشام
برگرد تویی تنها کسی که رو براهم میکنی
آروم میگیرم لحظه ای که تو نگاهم میکنی
رد نوازش های تو مونده هنوزم رو تنم
مثل یه دیوونه همش با عکس تو حرف میزنم
سنگین شده رو دوش من این کوله بار خاطره
باید بمیرم تا تو رو شاید بشه یادم بره