متن ترانه
دستم به دلم نمیرود انگار از بس که شدم عاشق و گفتم یار
بی تابم و بی تاب دمی دیدار من شهیدم و تو شاهدی هر بار
هرلحظه آرامم کن تو بیا رامم کن ناخدا عشق ای عشق ای عشق
دنیایی مهمانت شد بلد خانه ت شد آشنا عشق ای عشق ای عشق
این پهنه پهناور بشکاف که در آخر
موسی تویی و نوح تویی جسم منم روح تویی
تو همه و من همه هیچم من در غم نان، در غم جان، در غم هیچم… هیچم…..
هرلحظه آرامم کن تو بیا رامم کن ناخدا عشق ای عشق ای عشق
دنیایی مهمانت شد بلد خانه ت شد آشنا عشق ای عشق ای عشق
مشاهده بیشتر