حنان اولین پرواز

شدم محو نگات خدایی
بهشت گمه تو موهای خرماییت
همین روزا که تو قفس بودم منو خورد کرد فکر جداییت
الان که ازتو دورم ، تو این شب ها که یخ و سرد بودن
فهمیدم چقدر زود دوست دارم و چشمات کرده مجذوبم
خالیه دستام بستس راهم ، به خاطرت همه چیو از دست دادم
این ابرا که میبارن ، از اینجا بیزارم شدی نقش اول زندگیم و داستانم
رفتنتو هیچ جوره نمیتونم بکنم هضم
کنارت نبینم یه روز ده تا هول و خز
رفتی از این خونه راحت قرار داد شد یه طرفه فسخ
ما که فقط همو داشتیم اون حس مالکیت چی شد پس
نمیزارم هیچ کسی سرک بکشه بینمون
همه چی سری رد شد خیلی تند اینه نور
کاش تهش میرسیدیم به یه اتفاق و حس خوب
من و تو زیر سقف ولی قولاتم قصه بود...اه
فشار این روزا روم خیلی زیاده
جایی ام تو شهر نیست نرفته باشم پیاده
هر جایی ام که میرم ازش خاطره میباره
یادش سنگین رو تنم مثه دیواره
چیه این دنیا چرا اینقدر چرته محضه
چرا نمیپره از سرم ، یه ثانیه یه لحظه
چرا فکر میکنم اونم میاد سراغم و میگه زندگی منم بی تو‌ دیگه نمی ارزه...
بمون و نرو بهترین همدرد...بی تو پرم از ناخوشی و‌ درد...
بی تو‌ هر ثانیه واسم عذابه ؛ با اولین پرواز تو برگرد...