رامین بهارستانی عوضی

آخ که عجب رویی داری بازم میگی دوسم داری
خودم دیدم بابا خودم دیدم دست توی دستاش میزاری
چرا نمیگی راستشو که غیر من یاری داری ؟
من میدونم من میدونم تو دیگه دوسم نداری
جول و پلاساتو ببر بیرون ز خونه ی دلم
این همه خوبی به تو و ببین چی اومد به سرم
خانوم حالا یاغی شده رفته واسم ساقی شده
برای آش سردشون چه کاسه ی داغی شده
گریه و التماس تو قشنگیه خیالمه
کشتن و آتیش زدنت آخر عشق و حالمه
پشت سرم گفتی که من درگیر و قاتی پاتیم
تف به مرامت عوضی از سرتم زیادیم
ببین چه جوری بی تو دوباره جون میگیرم
فکر نکنی نباشی بدون تو میمیرم
برای من چی هستی یه لکه ی سیاهی
آخر آش و لاشی تو زاده ی گناهی