متن ترانه
بروی رنگ جهنم
زده ای روی بهشت
کوه کن می شود این
عاشق فرهاد سرشت
بروی مرگِ خوش اقــبالیِ من در دنیاست
بروی منظره ی
داخل چشمم دریاست
نرو نه
تاب ندارم بروی
تا سحر
خواب ندارم بروی
زندگی
به ساز تو می رقصد
من که مضــراب ندارم بروی
باورت کرد ، ای عشق
این دلِ وا مانده
من یقینم در تو
سالها جا مانده
کنده ای دل از من
دل و جان دزد مباش
ماه بستان ولی
آسمان دزد مباش
نرو نه
تاب ندارم بروی
تا سحر
خواب ندارم بروی
زندگی
به ساز تو می رقصد
من که مضــراب ندارم بروی
مشاهده بیشتر