سامان نصیرخانی ایستگاه خالی

چشممو گرفته چشمای قشنگه ناز تو
منو عاشق می کنه عطر عجیب یاد تو
تو رو می بینم و هیچ چیزی به چشمم نمیاد
زندگیمو میدمش با یه اشاره واسه تو
توو چشات بودن من خلاصه میشه عشق من
آره عاشق تره قلبم از همیشه عشق من
تو واسم فرق می کنی با همه آدمای شهر
واسه من هیچ کی شبیه تو نمیشه عشق من
دل من بی تو میمیره منو دیوونه نکن
بی تو من خرابه حالم منو ویرونه نکن
من یه آواره ی تنهام ، دوری تو ازم
اهل آغوش توام من ، منو بی خونه نکن
یه ایستگاه خالی ، قطاری که رفته
یه عاشق چشماشو بارون گرفته
مث اون بلیطی که برگشت نداره
/ دلی هم که رفته نمیاد دوباره
دو تا دست تنها ، دو تا چشم نمناک
شب و باد و بارون ، یه ترکیب غمناک
دلی که گرفته ، مث عصر پاییز
قطاری که رفته ، توو این برف و کولاک
دل من بی تو میمیره منو دیوونه نکن
بی تو من خرابه حالم منو ویرونه نکن
من یه آواره ی تنهام ، دوری تو ازم
اهل آغوش توام من ، منو بی خونه نکن