سجاد علامی سکوت شب

توی این سکوت شب
با این مسیر بی عبور
دلم هواتو کرده
چرا باشیم از هم دور
اگر توهم تو فکرمی
به سمت من قدم بزن
بشکنیم این فاصله رو تا صبح برام از عشق حرف بزن
واسه چشمات دلم پر میزنه
هر یه نفست برای تپش قلبمه
چه حال خوبیه وقتی
دستای پر مهر عشقم توی دستمه
چه شبهایی و بایادت تا صبح بیدار میمونم
کل شهر قصه ی عشق ما دوتارو میدونن
دیوونت میشم وقتی زول میزنی تو چشمام
تویی رویای همیشه عشق زیبای تو خونم
واسه چشمات دلم پر میزنه
هر یه نفست برای تپش قلبمه
چه حال خوبیه وقتی
دستای پر مهر عشقم توی دستمه