سعید آذر دو دلی

[میدونم..
حتما الان با خودش نشسته،
داره میگه چه کاریه؟که چی بشه؟
آره…
اشکالی نداره…]

میگه چه کاریه،آره
باشه اشکالی نداره،نه نداره
آخه فراریه دلش
با عشق زاویه داره

هرکی به هر کی که رسید
از تو و من گفت و شنید
گفتی که نیست حست عمیق
هر چی بگی،حرفی که نیس
کاشکی بگی عالیه چی؟
دمدمی ثانیه ای
کم توو نخ حاشیه ای؟
باز چیه؟چه فازیه این؟!

بمونی نمونی واسه من همونی
که توو قلبم اسمش عشقه
بدونی ندونی آره وصل جونی
من اونم که عشقش عشقه
من اونم که عشقش عشقه

[ببین..باشه هر چی تو میگی قبول
فقط یه دقیقه گوش کن..
فقط یه دقیقه...]

واسه ما که نداره سود
دودلی فاصله میاره زود
اونطرف یه عده حسود
آرزوشونم آب گل آلوده بود
قلابی توو ادا اصول
به عشق و علاقه میکنن وانمود
دلته که اصل کاره
گله نباشه که راه نداره
همه چی یه راهی داره
بعد پاییز دوباره بهاره
آخرم همینه چاره
باید تو به خودت بگی که دست برداره

بمونی نمونی واسه من همونی
که توو قلبم اسمش عشقه
بدونی ندونی آره وصل جونی
من اونم که عشقش عشقه
من اونم که عشقش عشقه