سید علی شمس تلنگر

بی خیال دنیای بزرگترا
کاش می شد دوباره بچگی کنیم
توو گذشتمون یه چرخی بزنیم
دوباره با اونا زندگی کنیم

کی تو کوله بار گرم عشقمون
حسرت و بغض و پریشونی گذاشت
کی به جای روزای بهاری مون
شبای سرد زمستونی گذاشت

من دلم تنگه واسه خونه ی گرم بی بی جون
واسه بوی کاگل و کرسیِ تو اتاقشون
واسه ی بازی هف سنگ وسط محلمون
واسه لی لی بازی کردن وسطای کوچه مون

ساختیم از زندگیامون یه قفس
واسه همدیگه شدیم آیه ی یاس
پا میزاریم روی حرمتای هم
تنها فکر خودمون هستیم و بس

مث یه درخته سرو بی ثمر
اینروزا‌ فقط داریم قد می کشیم
جای محکم کردن ریشه هامون
روی شاخ و برگ هم خط می کشیم

من دلم تنگه واسه خونه ی گرم بی بی جون
واسه بوی کاگل و کرسیِ تو اتاقشون
واسه ی بازی هف سنگ وسط محلمون
واسه لی لی بازی کردن وسطای کوچه مون