متن ترانه
عابر شهر جنونم
کوه درده روی شونم
پره غربت چمدونم
عمریه بی آشیونم
من یه جاده بی عبورم
خیلی از زندگی دورم
بی ستاره شب کورم
گنگ و مبهم ، سوت و کورم
چه بی رحمانه غمگینم
جنونی تو قرنطینم
پر از واژه ، نقطه چینم
یه میدون مینه تو سینم
گاهی باید محض فریاد
بشکنی بغض سکوتو
فارق از خطای قرمز
رد کنی مرز جنونو
گاهی باید محض فریاد
سینه سپر محکم ایستاد
یه روزی باید که آخر
دیو غصه رو شکست داد
درختم کینه دارم از تبرها
کویرم خشک و بی بارون و تنها
نمیخوام مرگم رو ساده ببینم
هنوزم من امید دارم به فردا
مشاهده بیشتر