متن ترانه
خبرم نکرده بودی شب روز آشنایی
که چه بر سر من آید ز مصیبت جدایی
غم دل نهفته بودم به کسی نگفته بودم
که چه می کشم ز دست تو و دست بی وفایی
گره ای ز تار مویت ندهم به هر دو عالم
تو اگر چه هرگز از من نکنی گره گشایی
چه زبان بیان نمایم که به شرح در نگنجد
به سرم چه آمد آن شب که سر آمد آشنایی
به وفای با وفایان قسم ای ز بی وفایان
تو زبانزد جهانی همه جا به بی وفایی
خبرم نکرده بودی شب روز آشنایی
که چه بر سر من آید ز مصیبت جدایی
غم دل نهفته بودم به کسی نگفته بودم
که چه می کشم ز دست تو و دست بی وفایی
گره ای ز تار مویت ندهم به هر دو عالم
تو اگر چه هرگز از من نکنی گره گشایی
مشاهده بیشتر