متن ترانه
پرسه زدم تنگ غروب
تو کوچه های خاطره
یه عاشق خاطره باز
کجا رو داره که بره
یه دسته گنجیشک اومدن
هاشور زدن آسمونو
هوایی کردن دوباره
این دل بی آشیونو
ابرای دل نازک عصر
جدا میشن با یه نسیم
بادبادکها از نخشون
رها میشن با یه نسیم
هر جای دنیا که باشم
درست همین وقت غروب
پیش چشمم گُر میگیره
غروب دلتنگ جنوب
زدی به دریا دل من
دریا بی جزر و مد نبود
تو عاشق کسی شدی
که عاشقی بلد نبود
نقاشی های ساحل رو
یه موج اومد برد با خودش
قلعهی آرزومون رو
یه جزر و مد برد با خودش
مشاهده بیشتر