فرهاد فروتنی شب های پر ترانه

شب ها پر ترانه نمانده نمانده
با عاشقان زمانه چه کرده چه کرده
جز بوی دود و باروت چه مانده چه مانده
کس غیر گریه و اشک نخوانده نخوانده
میهن به آتش و خون نشسته نشسته
بال کبوتر عشق شکسته شکسته
جز بوی دودو باروت چه مانده چه مانده
کس غیر گریه و اشک نخوانده نخوانده
قلب روحم پاره پارست
هم وطن دور از وطن یک آوارست
بی قرارم نگرانم خاک سرزمین من بره از دست
شب های پر ترانه نمانده نمانده
باعاشقان زمانه چه کرده چه کرده
جز بوی دود و باروت چه مانده چه مانده
کس غیر گریه و اشک نخوانده نخوانده
میهن به آتش و خون نشسته نشسته
بال کبوتر عشق شکسته شکسته
جز بوی دود و باروت چه مانده چه مانده
کس غیر گریه و اشک نخوانده نخوانده