متن ترانه
با آمدنت دلم برایت پر زد
با دیدنت هر بار دلم میلرزد
من راه رسیدن به تو را میدانم
در راهت اگر جان بدهم میارزد
آزاد شدم از قفس عقل پریدم
من آتش دل را به تن عقل کشیدم
پروانه شدم تا که در عشق تو بسوزم
من سوختم اما به وصال تو رسیدم
" مجنونم " و دیوانه من باده پرستم
تا جام میام را سر راه تو شکستم
از راه رسیدی و دلم گشت اسیرت
از لحظه دیدار دگر دل به تو بستم
جای تو را در دل من هرچه زمان کرد گذر
نتوانست کسی پُر کند از من مگذر
غیر از تو قلب من یاری طلب نکرد
جانا تو یار من باش
به همین بغض پر از دلهره و حرف قسم
من اگر آخر این شعر به عشقت نرسم
در بیقراریت جان میسپارم و
امشب کنار من باش
" مجنونم " و دیوانه من باده پرستم
تا جام میام را سر راه تو شکستم
از راه رسیدی و دلم گشت اسیرت
از لحظه دیدار دگر دل به تو بستم
مشاهده بیشتر