مجتبی مصری وای از دست تو

امشب ازون شباس که
تنهام تنهام
دارن میان سُراغم
غمهام غمهام
حال خراب منو چشمای تو
می دونه

دارم میام پیشت
آروم آروم
با هم قدم بزنیم
زیر بارون
بِهم بگو دلِ تو ، پیش من
می مونه

وای از دست تو
دلی که دل بست به تو
یه چیزایی هست که تو
اصلا نمی بینی
میبینی گرفتارم
بس که دوسِت دارم
چرا پای حرفام
یه لحظه نمیشینی

زیر بارون یهو
چشمات و بستی و
بهم گفتی که هستی و
دلم با تو خوشه

راست میگم به تو که
تموم دنیامی و رویامی
احساس منو
دوریِ دستات میکُشه

وای از دست تو
دلی که دل بست به تو
یه چیزایی هست که تو
اصلا نمی بینی
میبینی گرفتارم
بس که دوسِت دارم
چرا پای حرفام
یه لحظه نمیشینی