متن ترانه
می بینم من سرابت را هنوز
دستانت گرمی ظهر تموز
این رویا ریشه در روحم زده
ای عشقت آتش این میکده
چشمانت هوایی دارد
به باران خود را، بگو نسپارد
تو آن شعری که لبم میخواند
بگو همراهم دلت می ماند
بگو...
چه سودایی از تو در سر دارم
که افتاد آخر به یارم کارم
نترس از دنیا، بمان همراهم
تو عاشق باش و گناهش با من
چشمانت هوایی دارد
به باران خود را بگو نسپارد
تو آن شعری که لبم میخواند
بگو همراهم دلت می ماند
بگو..
مشاهده بیشتر