متن ترانه
نگاش روحِ یک جنگل که
با اقیانوس پیوند داشت
یه عمری تکیهگاهم بود
رو شونههاش دماوند داشت
ستونهای تَرَک خورده
سرانگشتهای دستاش بود
تمام روزُ کار می کرد
همیشه فکر فرداش بود
تبِ دستاشُ گم کردم و انگار
دارم پیشِ خودم کمرنگ میشم
تو اوجِ خندههام یادش میوفتم
تو اوجِ خندههام دلتنگ میشم
تمامِ زندگیم جا موند
تو دستایی که دنیام بود
تمامِ عمر پرستیدم
خدایی رُ که همرام بود
همون درختِ پیری که
همیشه سایه میبخشید
روزِ گُل کردنِ منُ
افسوس که هرگز ندید
تبِ دستاشُ گم کردم و انگار
دارم پیشِ خودم کمرنگ میشم
تو اوجِ خندههام یادش میوفتم
تو اوجِ خندههام دلتنگ میشم
من تشنهی هم صحبتِ خوبم، پدرم کو؟
لرزانم و آشفتهتر از بَم، پدرم کو؟
آشوبم و با هیچکَسَم میلِ سخن نیست
بیتاب شدم کوه ببینم، پدرم کو؟
مشاهده بیشتر