مسعود وجدانی معجزه

حال بی حال منو نفست گرم کرد/روح من زنده شده بعد یک عمر درد/بی رمق بودم و حال منو تو دیدی/پای من موندی نترسیدی و جنگیدی//دوری اما حس تو درگیر روزامه کاش میشدباشی الان قلب تو باهامه دستمو گرفتی جون گرفت تن خستم گفتی هرچی بود گذشته من تا تهش هستم //تو چه زیبایی چه بی نقصی چه لبخندی /معجزه ینی خود تو وقتی میخندی/شاید این خوابه ولی رویاییه امشب/زندگیم رواله بات هر ثانیه بی شک/تو دلت غم داری اما باز میخندی/روحمو میسازی و زخمامو میبندی/کم‌نشه سایه ی عشقت از سر قلبم/تا ابد مدیونتم دیوونتم هر دم/برق چشم کهرباییت‌ منو خاکم کرد/لمس موهای شرابیت‌‌ کیش و ماتم کرد/عشق تو پناه قلبمه مثل چتره/بوی عطر نرگست‌زیباترین‌عطره /دوری اما حس تو درگیر روزامه کاش میشد باشی الان قلب تو باهامه دستمو گرفتی جون گرفت تن خستم گفتی هرچی بود گذشته من تا تهش هستم