متن ترانه
من دیگر اشکی ندارم تا به پای تو ببارم گر نیایی و نمانی من بیقرارم
من که باتو ساده ماندم نغمه مستانه خواندم
عاشقت بودم ای جان چرا دور از تو ماندم
من صبوری میکنم شاید تو بخشیدی مرا
التماست میکنم شاید کمی دیدی مرا
من به راحت مانده ام عاشق و درمانده ام
این شکست بغض خسته دستو دستو تو سامان گرفت آرام گرفت
ساده بودو ساده دل باخت با تو آشیانه اش پا گرفت و پا گرفت
این شکست بغض خسته دستو دستو تو سامان گرفت آرام گرفت
ساده بودو ساده دل باخت با تو آشیانه اش پا گرفت و پا گرفت
عشق من تکرار اسم تو بود من با تو زنده ام
قلب من در راستانت زنده بود تو دلیل عشقم
چشم من در چشم تو خود را شناخت
بگو جانم به کسی دل را نباخت (دوباره تکرار)
این شکست بغض خسته دستو دستو تو سامان گرفت آرام گرفت
ساده بودو ساده دل باخت با تو آشیانه اش پا گرفت و پا گرفت
این شکست بغض خسته دستو دستو تو سامان گرفت آرام گرفت
ساده بودو ساده دل باخت با تو آشیانه اش پا گرفت و پا گرفت
مشاهده بیشتر