مهراد خلوت شبها

درون خلوت شبهام به چشمان تو دل بستم
پشیمونم پشیمونم از اینکه با توام خستم
بیادت هست که اونروزا، بیادت نیست که میمردم؟
به عشق پاک و معصومم ، تو یادت نیست قسم خوردم؟
فریب آن دوچشمانت مرا عمری به بازی داد
شکستم در سکوت شب ،شکستم در غم شبهام
پشیمونم پشیمونم تو را دیگر نمیخواهم
تو را دیگر نمیخواهم
تمام هست و نیستم را به پای عشق تو دادم
در این دنیای غم آلود نمیرسی بفریادم
اسیرت بودم و هستم ولی دیگر نمیخواهم
خداحافظ عزیز من تو را دیگر نمیخواهم
نگاهت با نگاه من یه دنیایی پر از رازه
ولی دیگه دل ساده ام به چشمات دل نمیبازه
تمام هست و نیستم را به پای عشق تو دادم
در این دنیای غم الود نمیرسی بفریادم