میلاد سرافراز دوراهی

من از تمام تو شدم
اسیر این همه وابستگی
بیا از من بگیر بی طاقتم
دیگه بسه سراب ،این زندگی

توی رابطه با حسرتم
نبود چیزی واسه دلبستگی
بیا تا بشکنیم دروازه رو
میدونم که تو هم میخوای بری

دیگه رها کن منو برو دیوونه
نزار که این روزا دیگه یادم بمونه
میخوام که آزاد بشم از حال این حس
حسی که هیچوقت نشد بینمون بمونه

میدونم این شبا بی من حال تو خوبه
منی که بی تو تو شبام فکر به تو بوده
بیا بزار جدا بشیم از این دوراهی
شاید باشه دوای دردمون جدایی

باز دوباره یه جدایی موند رو قلبم بی اراده
با تو بودن واسه من شد یه کابوس دوباره
نتونستم باز بمونم توی این رابطه هیجور
کاش میشد زندگی برگرده عقب با یه اشاره