وحید نامدار برگرد

بیا برگرد بشیم‌ ما مثل روزای اول
بگیرم‌ من دستاتو‌‌ دوباره نشیم‌ ما‌ دیگه‌ جدا از‌هم
اون روزو میبینم ک ما مال همیم
اون روزو میبینم ک تا آخرش باهمیم
بزار عوض بشه این حال داغونم
وقتی که پیش تو ام من خیلی آرومم
باشه اصلا من بد ولی یادمه هنوز حرفاتو
باشه اصلا من بد میرمو پا میکنم عکساتو
آخه عوض نشد حس من به تو
آخه حوس نشد عشق من به تو
بگو چجوری تو دلت اومد
بگو شکوندی قلب منو تو چطور
آخه عوض نشد حس من به تو
آخه حوس نشد عشق من به تو
بگو چجوری تو دلت اومد
بگو شکوندی قلب منو تو چطور
شاید ی روزی همه چی رو به راه شه
شایدم ی روزی این حس من اسیر قصه ها شه
ولی خب اینو بدون ک بدون تو
فرقی واسم شب و روز نداره
این بدون ک تا خود صبح
این چشام فقط واسه ی تو میباره
دیگ نمیخوام بیفتم من یاداون روزای برفی
انگار‌ همش‌ قسمت بوده انگار همش بوده یه تقدیر
بگو چرا رفتی ها چرا رفتی
گفتم برگرد‌ گفتی ببخشید میرمُ دیگه راه برگشت‌ نیست
شاید خوب نبودش عشق منو تو
ولی اینو بدون این قلب من بودش همیشه براتو
آخه عوض نشد حس من به تو
آخه حوس نشد عشق من به تو
بگو چجوری تو دلت اومد
بگو شکوندی قلب منو تو چطور
آخه عوض نشد حس من به تو
آخه حوس نشد عشق من به تو
بگو چجوری تو دلت اومد
بگو شکوندی قلب منو تو چطور