متن ترانه
دیدم توو خواب وقت سحر
شهزاده ای زرین کمر نشسته بر اسب سپید
میومد از کوه کمر می رفت و
اتش به دلم میزد نگاهش
کاشکی دلم رسوا بشه دریا بشه این دو چشم
پرآبم روزی که بختم وا بشه پیدا
بشه اون که اومد توو خوابم
شهزاده ی رویای من شاید تویی
ان کس که شب در خواب من اید تویی تو
از خواب شیرین ناگه پریدم
او را ندیدم دیگر کنارم به خدا
جانم رسیده از غصه بر لب
هر روز هر شب در انتظارم ب خدا
دیدم توو خواب وقت سحر شهزاده
ای زرین کمر نشسته بر اسب سپید
میومد از کوه و کمر می رفت و
اتش به دلم میزد نگاهش
مشاهده بیشتر