کوشا مرد تنها

تنهایی سنگین تره خوب باشی بد میگذره
طاقت بیاری سخت میگذره
نم پس نده اینا بعد میپره
مرد بودی تنهایی خودت یه کوه محکم بشی ارباب خودت
اشنارو جواب نمیدی واسه غریبه ها سرپایین خلاصی میری
اگه باشن دورت میزنن اون ادمایی ک‌میخوان گورتو بکنن
خط بکش خط قرمز دور اونایی ک لا پرم میپرن
ندارم احتیاج بهت من خودم دارم به خودم اطمینان که
اگه الان زمین بخوره جز خودم کسی نی ک بلند بشه
میپاشی نمک رو زخم ،تو ک داری طمع رو من
دنبال شکستن نباش من جوش زدم بهتر از جراحاش
اگه هنوز اینجام ببین به افتخار پدرم سرپام ببین
سرباز مادرم آغوش خواهرم دلشکسته بود قلمم پا ورق

میگم شک دارم به خودم ،ولی زود میگذره شلوغی دورم
مردی تو تنهای تنهای قول داده بودی نشکنی هربار
ولی قولش شکست، جوش زده کلمات با درداش

حاجی جیب خالی مفبری نیس توام بیا اینجا مث‌من مشتری شی
قابلی نداره من تسکین دردم غالب شهر رو طنزای بدخط
در نیار ادا دلسوزا ،پاگیر میشی پاسوز اونا
همونا که دارن چشم دیدن از دور میزنن نیش به نیشخند
عالمی داری بین زمین تا هوا ،جسارت داشتی تو پریدی اَ پرتگا، یه دست مشکی پوشی همرنگ شب ،غافل از تاریکیا هر لحظه ترس
مدیون منم نباش ،غافل نشو از من بهتراش ،ظاهری میان یه باتن کثیف دلت میگیره ک‌هستی تو ضعیف
واس خودت ن واس دور وریات زندگی میکنی تا یرو سربیاد ،ثانیه میگذره مغزت شلوغ گیری تو ترافیک قلب غروبت
دونه دونه اشکاتو دریا میسازی ،ته دل میره فقط تنها میبازی ،این رسم زمونه باید بزرگ تر شی هروقت فهمیدی اونروز تو‌مردی

میگم شک دارم به خودم ،ولی زود میگذره شلوغی دورم
مردی تو تنهای تنهای قول داده بودی نشکنی هربار
ولی قولش شکست، جوش زده کلمات با درداش