متن ترانه
چون اتفاقی ناگهان افتاده ای در زندگی
اقتاده ام در دام تو چون قصه پروانگی
پرواز را از من بگیر من بی پرو بالت شوم
تو قبله ات رو به کجاست میخواهم انسانت شوم
در تو اسارت زندگیست از خود مرا سیراب کن
آغوش وا کن رو به من بیداری ام را خواب کن
چشمت به روزم روشنی مویت به شبهایم کبود
از تو مدام ارامشم ای فارغ از بود و نبود
حس میکنم با دیدنت این خانه زیرو رو شده
دنیای تنها بودنم با چشم تو جادو شده
چشمان تو مغلوب کرد رویای این دیوانه را
عشق آمدو اتش کشید تنهایی این خانه را
مشاهده بیشتر