حمید باور حالا دیوونم

دوستت داشتم دوستم داشتی عاشقت بودم
تنهام گذاشتی و رفتی دیوونه شدم
حالا من موندم حالا دیوونم بدون تو دارم میمیرم این روزا من
میخواستم ازت بسازم یه گل سبز
عاشقونه بهت بتابم روز و شب
حالا که رفتی تو برنگردی تو که دیگه اون گل شده یه گل سنگ
مثل یه خدا از دنیا من میخوامت شبابی تو بدجوری میشم بی تابت
میاره اونو میذاره اونو گل رو موهات وای از منه بیچاره
حالا که رفتی تو خدا به همراهت منم میگذرم از تمام گناهت امیدوارم خوش باشه یه روزی تو حالت هیچ وقتم غم نیاد یک دم حتی سراغت
الان کجایی دیگه من نمیدونم
دوس دارم پیشت باشم دیگه نمیتونم
میگفتی تا لحظه مرگ پیشت میمونم
اماحالا چی بگم من از زمونم
میخواستم ازت بسازم یه گل سبز عاشونه بهت بتابم روز و شب
حالا که رفتی تو برنگردی تو که دیگه اون گل شده یه گل سنگ
مثل یه خدا از دنیا من میخوامت شبا بی تو بدجوری میشم بی تابت
میاره اونو میذاره اونو گل رو موهات وای از منه
بیچاره
حالا که رفتی تو خدابه همراهت منم میگذرم از تمام گناهت امیدوارم خوش بشه یه روزی تو حالت هیچ وقتم غم نیاد یک دم حتی سراغت