راجی هر شب

همه ی شهرُ میون عابرا قدم زدم
واسه داشتن تو تا ته دنیا اومدم
من همونی شدم قید همه چیزُ زدم
اینکه ندارمت یه تیکه از بخت بدم
ابری میشم می بارم ، درمونم تویی
خوب میدونی میتونی ، آرومم کنی
ابری میشم می بارم ، درمونم تویی
خوب میدونی میتونی ، آرومم کنی
هر شب خاطره هر شب اشک
نیستی غرورم قد خم کرد
شصتتو تیری که پر زد رفت
زهرشو به زخم و قلبم زد
هر شب خاطره هر شب اشک
نیستی غرورم قد خم کرد
شصتتو تیری که پر زد رفت
زهرشو به زخم و قلبم زد

میشینم این گوشه هنوز ، چشمای خیسم قفله رو
عکسای جا موندتو ، جاموندمو برد قلبمو
تصویر تو تو ذهنم ، مدام هر کجا میرم
حس میشه کمبودت ، خالیه جات پیشم
هر شب خاطره هر شب اشک
نیستی غرورم قد خم کرد
شصتتو تیری که پر زد رفت
زهرشو به زخم و قلبم زد
هر شب خاطره هر شب اشک
نیستی غرورم قد خم کرد
شصتتو تیری که پر زد رفت
زهرشو به زخم و قلبم زد