متن ترانه
من غرق طوفان نگاه تو شدم اما ندیدى
این جان و با خود بردى و این روح و به آتش کشیدى
در آرزوى روى تو عالمى داشتم
من بذر عشق را در دلم با تو مى کاشتم
آرام نمیگیرد دلم در وجودم رفته غم بى تو
هرگز این حال پریشان را
هیچ مجنونى نمى داند
خط این عشق و دگر جز من
هیچ معشوقى نمى خواند
با دلم بیگانه اى اما
این دل دیوانه مى خواهد
تا در عشق تو بمیرم باز
عشق من دیوانه مى خواهد
محو چشمهان تماشایى تو هستم
تو ربودى این دل و جان را دگر از من
عاشقت میمانم من همان دیوانه ام مى دانى میدانم
مشاهده بیشتر