عارف پناه هنوز

می‌شینم توی اتاقم بازم
هم‌صدا می‌شه باز با من سازم
می‌خونم از تو با چشم گریون
از خونه تنها می‌زنم بیرون

راه میوفتم باز با یاد چشمات تو خیابونا تا صب
باز مثِ هرشب از غم دوریت می‌خونم تنها تا صب

کجایی عزیزم الان بی ‌من
شاید یادت رفته منو اصلاً
من اما به یادتم شب و روز
نه فراموشت نکردم هنوز
کجایی...

یادم میاد خاطراتومونو دوباره
هرجای شهر تورو تو ذهن من میاره
دلتنگت می‌شم و باز چشام ابری می‌شه
قلبم دیگه طاقتِ دوریتو نداره

کجایی عزیزم الان بی‌ من
شاید یادت رفته منو اصلاً
من اما به یادتم شب و روز
نه فراموشت نکردم هنوز
کجایی...