محمدرضا سیلی تهرون

تو این دل هوا چه بد ابری و پر بارونه
تو عشقت بچه ی با لا شهر این تهرونه
چه دردی انداختی تو وجود این دیونه
یه زخمی زدی که کل شهر اینو میدونه
تو مگه دل نداری من دلم مرده ی سرگردونه
این همه بد بیاری باعثش تویی توعه دیونه
تواصلا رحم نداری بگی یکی بهم دل داده
دم رفیقامون گرم بهم میگن رد داده
بهم میگن رد داده
من دلم تنگه بیا این شاخه گل تقدیمت
توکه قول دادی بیای روساعت و تقویمت
تو توی فال منی این نبوده تعبیرت
خواستی که جدابشیم نگو که این تقدیره
تومگه دل نداری من دلم مرده ی سرگردونه
اینهمه بد بیاری باعثش توی توعه دیونه
تواصلا رحم نداری بگی یکی بهم دلداده
دم رفیقامون گرم بهم میگن رد داده
بهم میگن رد داده