مصطفی خانی چشمک

هر دفعه میبینمت زیر و رو میکنی دلم و
مونده بودم که چه جوری حرفام و بهت بگم و
قبل تو هیچ کسی قلب من و دیونه نکرد
وقتایی که گم میشم بیا تو دنبالم بگرد
آرزوی هر شبم دیدن چشمای توئه
فصل تابستون من گرمی دستای توئه
وقتی چشمک میزنی من دیگه روی ابرام
من و تنهام نزاری بدون تو من تنهام
یادگاریه، تموم عکسامون
پیش همیم دیگه تموم شد دردامون
دور تو گشتن عجل لذتی داره
هر کی عاشقه عجب جراتی داره
قصه هام پر میکشه وقتی که تو پیش منی
بوی عطر گل می پیچه وقتی پرسه میزنی
شا کلید قفل قلبم انگاری دست توئه
در قلبم جز تو روی بقیه بسته شده
آرزوی هر شبم دیدن چشمای توئه
فصل تابستان من گرمی دستای توئه
وقتی چشمک میزنی من دیگه روی ابرام
منو تنهام نزاری بدون تو من تنهام
شاعرانست تموم حرفامون
عاشقانست تموم حسامون
واسه تو مردن شده دیگه کار قلبم
تو گرما میدی همیشه به قلب سردم