متن ترانه
رفت تظاهر میکرد که هست
رفت نفس افتاده تو حبس
لبخند می زد که با من هست
شکست عهدی که با من بست
دوست داشتم نفهمیدی
شبیه حرفات و قولات نبودی
اصرار تو بود به این رابطه
دیدار تو بود با یکی دیگه
اجبار که نکردن تو رو به من
اقرار کن بگو از عشقت به من
سهمه منه آخرش این
این که میگم زجر ببین
موندن فایده نداره
شخصیتت حزب باده
عشق تو پوچ و بیهودس
تو از زندگیم چی میخوای
مشاهده بیشتر