وحید دانشور گل گندم

به یاد شبایی که بودی پیشم
واست خونه روکردم پرشمع
نمیخای بیای؟
بیا زودتر داره دیر میشه ها
ببین آسمون داره دلگیر میشه ها
نمیخای بیای؟
اگه برگردی به شبم ماه میتابه
یکی هر شب رو شونه های تو می خوابه

گل گندم به چشم مردم بد شدم اخه
نمیخوای بیای؟
گل گندم خبر نداری که خشک شده باغت
نمیخای بیای؟
گل گندم به چشم مردم بد شدم اخه
نمیخوای بیای؟
گل گندم خبر نداری که خشک شده باغت
نمیخای بیای؟
دیگه نمیخای بیای...

گل گندم بی تو هیچم
یه روزی مثل یه پیچک
دور تو میپیچم و عاشقم میشی بی شک
فکرشو بکن دوتا عاشق
وسط دشت شقایق
اخ چه حالی میده باتو
مثل اون روزای سابق

اگه برگردی به شبم ماه میتابه
یکی هر شب رو شونه های تو می خوابه

گل گندم به چشم مردم بد شدم اخه
نمیخوای بیای؟
گل گندم خبر نداری که خشک شده باغت
نمیخای بیای؟
گل گندم به چشم مردم بد شدم اخه
نمیخوای بیای؟
گل گندم خبر نداری که خشک شده باغت
نمیخای بیای؟
دیگه نمیخای بیای...