ژیوار نیازی بت نی

دیگه نیازی بت نیست
روزگارمو سیاه کرد چشایه مشکیت
بیبی من چوب سادگیمو خوردم دیگه واسه من مهم نی دورم هیچ کی دیگه نمونده چیزی بینمون
ولی هنوز هروز دلم تورو میخواد
هنوز گیر چشاتم هنوز منتظرم بیایی
تو که گفتی تا تهش هستی
پ چرا همه بودنات بوی نبودتو میداد ؛ دیگه نیست شو خواهشن
تو همونی که تو تنهایش تیم شد با یه شهر
منم فقط شدم معتاد تنهایم من اونی شدم که کلاً جیم شد از تو جمع
نصیحت ها بوی دشمنی میداد بهم
واسه دلم مشتری میخوام بیب
یکی که حال دل وبفهمه نه اونی که حرفاشو روک میگه با خنده
دلم تنگه دل تنگیته
فقط میگذره می‌ره روزام هی شب میشه من گر گرفتم از سرمایه نگاهت تو هنوز سرت گرمه سرگرمیته



الان یعنی میخواد بهم پی ام چی ؟
چشام خونه و یکی لب به لب تی اچ سی
همه میخوانش با اسپری بی حسیش
قابل توجهت دیگه کارد تویه جیبش نیست
کاش دیگه پی تنگ نشه دله
کاش خوبیامو میکردم صاف تویه چشت کسی گوش نکرد حرفاشو نوشت
تاعیی دل میخواد باس بدی حلواشو بهش



رویامو زیر خاک دیدم
عجب روزایه قشنگیه واست توی خواب دیدم
توام یاده من میوفتی یا فقط من مثل شمع دارم آب میشم (آه)
اره توخصم یکم
نشد حصودا به خوشیامون رخصت بدن با خندهات خندیدم ولی نبودی ببینی تو نبودت بغضم شکست
از رو گونه ام پایین میاد اشکم
پیر شدم تا فهمیدم هنوز چقدر بچم
نشد بمونیم تو سنگر
تو مورفینم بودی ولی من تو فکر ترکم دلم جا موند و پاهام کجا می‌ره
قشنگ بود حرفات ولی حیف که تو خالیه بزار بهت بگم یه خطه آخرش شاید خیر جفتمون کف جدایه
کسی نمیاد جایه اون؛ همین کافیه که فقط اون شب بخواب خوب
فرهاد فهمید دل و نمیشه کند ولی به عشق شیرینش رفت سراغ کوه
هنوز گه گداری یادتو میکنم
هنوز حال خوب از نگاهت کاسبی میکنم دیگه نیازی نی به تابی حوالیم منو تنهایم به اخم و تخمت نیازی ندارم




الان یعنی میخواد بهم پی ام چی ؟
چشام خونه و یکی لب به لب تی اچ سی
همه میخوانش با اسپری بی حسی قابل توجهت دیگه کارد تویه جیبش نیست
کاش دیگه پی تنگ نشه دله کاش خوبیامو میکردم صاف تویه چشت کسی گوش نکرد حرفاشو نوشت تاعیی دل میخواد باس بدی حلواشو بهش